۱۳۹۰ تیر ۲۶, یکشنبه


۲۶ نظر:

  1. به به ... چه فضایی... چه هوایی... دلم خواست :(

    الهه

    پاسخ دادنحذف
  2. آره الهه جون خیلی قشنگه منظره اش
    خیلی دلم میخواست همچین جایی باشم
    نرگس

    پاسخ دادنحذف
  3. نرگس جان،

    اين روزها ، انگار وارونه ی يك تصويرم در بركه، كه سنگريزه ای مخدوشم می كند.

    تصويرت يادم آورد كه سايه ی يك آرامشيم بر آب.

    تو خوبی نرگس جان؟

    پاسخ دادنحذف
  4. ام تی جان
    وارونه یک تصویری،یعنی خود خود شعری؟
    من خوبم تو هم که شعری؛ پرسیدن نداری...
    نرگس

    پاسخ دادنحذف
  5. ای کاش ما انسانها مثل همان سایه روی آب قابلیت مرگ در هر لحظه و زاده شدن در لحظه پس از آن را می داشتیم؛ای کاش!
    نرگس

    پاسخ دادنحذف
  6. تصور كن تو و الهه روی صندلی ها نشسته ايد، و من در قايقی نشسته و برای شام ماهيها خرده نان به آب می ريزم. تصور كن

    پاسخ دادنحذف
  7. ای زرنگ گ گ گ....
    من قایق بشینم و تو و الهه بشینین رو صندلیها
    نرگس

    پاسخ دادنحذف
  8. فرقی نمی كنه، تو به ماهیا غذا بده و من و الهه به بازی انگشتهای تو با آب نگاه می كنيم، الهه قصه برای گفتن زياد داره از اسمش پيداست.

    پاسخ دادنحذف
  9. اوه! چه خبر بوده اینجا و من جا ماندم :)
    رویایی که ام تی همینجا و پای این عکس خلق کرد، فوق العاده زیبا است! من حرفی ندارم. از جایم روی صندلی هم کاملا راضی ام. هرکدام از شما عزیزان هم کنارم باشید مایه ی سرور و دلشادیست. اصلا شما دوتا قرار بگذارید یکساعت - یکساعت جایتان را عوض کنید ... وااای... فکرش را بکن... بعد باهم دعوایتان می شود، سرِ دقیقه ها! چون ساعتهایتان باهم تنظیم نیست.. بعد من هم همینطور که لم داده ام روی صندلی تماشایتان می کنم و غش غش می خندم...

    الهه

    پاسخ دادنحذف
  10. هاهاها...اینجا دبگه خوش جنسی های الهه شروع میشه،حال که اینطوره اگه بخندی منهم میام پای صندلی را می کشم تا بیفتی تو آب .... این بار من می خندم
    نرگس

    پاسخ دادنحذف
  11. حالا که اینطور شد اصلا موقعی که نشستی تو قایق و توی عوالم خودت داری سیر می کنی و حواست نیست آروم... آروم... از پشت سر نزدیک قایق میشم و همچی تند تند تکونش می دم که تا مرز افتادن در آب پیش بری ... هاهاهاااا B)

    الهه

    پاسخ دادنحذف
  12. فکر کردی الهه جونم،منم اونوقت سرتو زیر آب میکنم بعدش که پشیمون نشدی میذارم سرتو از آب بیرون بیاری هوهوهو
    نرگس
    هاهاها میگم الان ام تی میاد می بینه اینجا خشونت و قتل عام راه افتاده هاهاها

    پاسخ دادنحذف
  13. اوهوم... روحیات ام تی خیلی لطیفه با این حرکات ژانگولر و خفن ما هیچ تناسبی نداره. شایدم الان داره اینا رو می خونه می گه ای بابا! ببین تصویر آرام و زیبایی که خلق کردم رو این دوتا چی به سرش آوردن! سه سوته تبدیل کردن به صحنه ی کارزار :))))))

    الهه

    پاسخ دادنحذف
  14. هاهاها...............
    خب بذار ام تی اون روی سکه رو هم ببینه
    نرگس

    پاسخ دادنحذف
  15. آره دیگه باید با "واقعیت"ها مواجه بشه ;)

    الهه

    پاسخ دادنحذف
  16. هاهاها آره واقعیت تلخ تو و من!!!!
    نرگس

    پاسخ دادنحذف
  17. چرا تلخ؟

    اين عين زندگیه، من كه شنا بلد نيستم، اهل هل دادن هم نيستم، ولی چقدر با هم بخنديم، مطمئنم كه خنده هامون بهترين يادگار از اين سفر خيالیه.

    پاسخ دادنحذف
  18. ام تی جان
    اگه میخوای با من و الهه راه بیای باید کمی شرارت از ما یاد بگیری،یا بهتر بگم شرارت درونی ات را کشف کنی وگرنه می بازی؛گفته باشم ها
    هاهاها
    نرگس
    الهه جون راست نمی گم؟!

    پاسخ دادنحذف
  19. شرارت من همين بس كه وقتی داری گلها رو بو می كنی چشماتو از پشت سر بگيرم تا حدس بزنی من كی ام ، الهه يا ام تی.

    پاسخ دادنحذف
  20. بله نرگس جون کاملا درست می گی D:

    ام تی جان اووووه... همینقدر شرارت بلتی فقط؟! این که خیلی کمه!

    نرگس جان فکر کنم باید خودمون دوتا یه جلسه ی اضطراری تشکیل بدیم بشینیم فکر کنیم ببینیم چجوری میشه یه خورده شرارت به ام تی تزریق کنیم :)

    پاسخ دادنحذف
  21. آره نشست اضطراری برای تدوین قانون اساسی شرارت!!!هاهاها...الهه جون شروع کن من هم ادامه میدم
    نرگس
    ام تی جان مصرانه ازت شرارت میخواهیم

    پاسخ دادنحذف
  22. من شرورم بی آنكه بخواهم
    بی آنكه حتی تو و الهه را در اين بازی وادار به تسليم كنم شرورم

    حالا گيريم قورباغه ای را در كيف تو بگذارم و مارمولكی را در كيف الهه، آنوقت جيغ شما را در كجای آرامش اين تصوير جا بدهيم؟ LOL

    پاسخ دادنحذف
  23. هاهاها خب این شد یک چیزی...
    بذار ببینم من چه وتکنشی نشون میدم؟!
    جیغی کوتاه و بعدش به خودم میام و میذارم دنبال تو و بعدش که گرفتمت به الهه میگم که دهتو بگیر و باز کنه بعدش قورباغه رو میندازیم تو دهنت ...هاهاها
    نرگس

    پاسخ دادنحذف
  24. اين كار كه شد شكنجه
    اما خب ، باز هم قبول ،

    " وقتی شكنجه گر تويی ، شكنجه اشتباه نيست "

    پاسخ دادنحذف
  25. هاهاهااااااااااااااا زرنگ جان مگه قورباغه انداختن توی کیف یک قورباغه-ترس شکنجه نیست ؟!
    1-1 شکنجه تو هم قبول
    نرگس

    پاسخ دادنحذف
  26. اوه... اوه... اوه...
    مارمووولک!!
    نـــــــــــع!
    آقا من از موضعم عقب نشینی می کنم.
    ام تی جان همون مظلوم و معصوم بمونی بهتره


    :))))
    خدایی این مارمولکه خیلی خفن بود! من خیلی خیلی خیلی چندشم میشه از مارمولک. باز رحمت به قورباغه!

    الهه

    پاسخ دادنحذف

Merci