نرگس دشتهای دور از من، هزار بار سلام، برایت نوشتم و ارسال نشد، و دیگر هر چه تلاش کردم که دوباره بنویسم نشد چون احساس کردم حس آن لحظه دیگر در من نیست، پس اگر می نوشتم از من نبود، برایت از این سکوت نوشتم، از این که مدتهاست دیگر واژه ها برایم همچون ابزاری شده اند که نمی توانم به کارشان بگیرم، آنچه می بینم و حس میکنم، بیرون از من گویا از جنس هیچ می شود، واژه ها کدام هیچستان را تصویر کرده اند؟ نرگس خوشبوی من! مدتهاست که دیگر هیچ نمی نویسم و فقط نگاه می کنم، احساس میکنم نوشتن بازی کودکانه ای ست که تو را به ناشیانه ترین شکل ممکن به سخره می گیرد، دلم می خواهد مثل خوابهایم پرواز کنم، لذت پرواز تنها لذتی ست که از خوابهایم در بیداری جا مانده است، و مدتهاست که تصویر این گذر پرنده وار همه چیز را در ذهنم گذرا و کوچک کرده است، من به کجا می روم نرگس
ام تی جان همان جایی هستی که من! منهم واقعا از گفتن و نوشتن دلزده ام. فضا فضای بیهوده گویی پرگویی و هیچ گویی و تکرار است. گفتن برای گفتن کار من نیست. در واقع مخاطبی وجود ندارد و همه گوینده هستند. من فکر می کنم جای خوبی هستیم. هر کسی باید زبان در کام خود درکشد و خود و ایده هایش را بپروراند بی که در زد و خوردهای احقانه بازار رسانه های پوچ مشارکت کند.
می فهمم نرگس جان، ولی باور کن آمدن به اینجا عادتی ست که تا امروز ترک نکرده ام، آمدن به آدرس تو بارها در روز شاید ناخودآگاه به من آرامشی می دهد که دوستش دارم گلهای نرگس پشت این پنجره همیشه زیباست.
نرگس دشتهای دور از من، هزار بار سلام،
پاسخ دادنحذفبرایت نوشتم و ارسال نشد، و دیگر هر چه تلاش کردم که دوباره بنویسم نشد چون احساس کردم حس آن لحظه دیگر در من نیست، پس اگر می نوشتم از من نبود، برایت از این سکوت نوشتم، از این که مدتهاست دیگر واژه ها برایم همچون ابزاری شده اند که نمی توانم به کارشان بگیرم، آنچه می بینم و حس میکنم، بیرون از من گویا از جنس هیچ می شود، واژه ها کدام هیچستان را تصویر کرده اند؟ نرگس خوشبوی من! مدتهاست که دیگر هیچ نمی نویسم و فقط نگاه می کنم، احساس میکنم نوشتن بازی کودکانه ای ست که تو را به ناشیانه ترین شکل ممکن به سخره می گیرد، دلم می خواهد مثل خوابهایم پرواز کنم، لذت پرواز تنها لذتی ست که از خوابهایم در بیداری جا مانده است، و مدتهاست که تصویر این گذر پرنده وار همه چیز را در ذهنم گذرا و کوچک کرده است، من به کجا می روم نرگس
ام تی جان
پاسخ دادنحذفهمان جایی هستی که من!
منهم واقعا از گفتن و نوشتن دلزده ام. فضا فضای بیهوده گویی پرگویی و هیچ گویی و تکرار است. گفتن برای گفتن کار من نیست. در واقع مخاطبی وجود ندارد و همه گوینده هستند.
من فکر می کنم جای خوبی هستیم. هر کسی باید زبان در کام خود درکشد و خود و ایده هایش را بپروراند بی که در زد و خوردهای احقانه بازار رسانه های پوچ مشارکت کند.
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخ دادنحذفهمه فکر می کنن دارن به دیگری آموزش میدن!!!
پاسخ دادنحذفاین نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخ دادنحذفمی فهمم نرگس جان،
پاسخ دادنحذفولی باور کن آمدن به اینجا عادتی ست که تا امروز ترک نکرده ام، آمدن به آدرس تو بارها در روز شاید ناخودآگاه به من آرامشی می دهد که دوستش دارم گلهای نرگس پشت این پنجره همیشه زیباست.
مرسی ام تی جان؛
پاسخ دادنحذفهمانطور که من در جستجوی سخنی از تو اینجا چیزی را منتشر میکنم. اینه نوعی از بودنه، نوعی خوب و بی ادعا
مرسی ام تی جان؛
پاسخ دادنحذفهمانطور که من در جستجوی سخنی از تو اینجا چیزی را منتشر میکنم. اینه نوعی از بودنه، نوعی خوب و بی ادعا
این روزها این ترانه رو زندگی میکنم
پاسخ دادنحذفhttp://m.youtube.com/watch?v=BJ-pm7U0KDA
جالبه
حذفمنم با آداجیو با آواز ماجده الرومی زندگی میکنم
جالبه
حذفمنم با آداجیو با آواز ماجده الرومی زندگی میکنم
نرگس جان سلام،
پاسخ دادنحذفخوبی؟ سال نو مبارک. امیدوارم سال به هر رسم و آیینی که نو میشه حالتو خوب کنه و برات شادی بیاره.
چقدر خوبه که هستی،
همیشه به یاد تو ام تی
ام تی جان سال نو تو هم مبارک
پاسخ دادنحذفخوشحالم که هستی
همچنان باش دوست خوب