۱۳۹۴ خرداد ۱۰, یکشنبه

رسيد صبح از راه...
رسيد صبح از راه و
من نرسيدم
گم‌ کرده‌ام راه را
در سايه‌ي تاريکي
در سپيده‌ي بي‌سايه

طاقت از کف داده‌ام انگار
جامي در دستم
مستم

گوش مي‌چسبانم به ديوار
که از هر روزني
چيزي بشنوم.


۳ نظر:

  1. ...
    در سایه ی تاریکی...
    ...گوش می چسبانم به دیوار
    که از هر روزنی
    چیزی بشنوم.

    پاسخحذف
  2. زیبا بود نرگس عزیز،
    کار خودت بود؟

    پاسخحذف
  3. نه ام تی جان
    کار آدونیس شاعر عرب هست

    پاسخحذف

Merci