۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۴, پنجشنبه


۳ نظر:

  1. این تصویر رو نه از نگاه خودم به عنوان یک ناظر، و یا کسی که از بیرون به این منظره نگاه می کنه که از نگاه سوژه و مردی که در تصویره نگاه کردم و هیچ ندیدم جز آبی بی کران اقیانوسی آرام، این عکس امیدوارم کرد به آرامشی که دنیای درونمون به ارمغان میاره حتی اگر در چشم بیننده و یا در واقعیت رها شده در برهوت به نظر برسیم.
    مرسی به خاطر انتخابهای خوبت.

    پاسخحذف
  2. ام تی جانم
    راستش را بخواهی من برهوت را می بینم؛ من از منظر سترون خودم نگاهش میکنم و چیزی جز برهوت نمی بینم...نمی بینم...باور کن نمی بینم

    پاسخحذف
  3. باور میکنم نرگس جان، باور میکنم
    همونطور که گفتم من هم برای لحظه ای خودم رو جای پیرمرد تصویر گذاشتم شاید به خاطر اینه که من اساسا آدم رویا پردازی هستم، و این تصویر به سرعت من رو وصل کرد به باورهای خودم مبنی بر این که اراده ی خواستن حتی در حد تصور کردن می تونه شما رو به حرکت وادار کنه و خلق و ایجاد کنه، اسباب رو فراهم کن تا اتفاق بیوفته، بشقاب رو روی میز بزار تا میهمان برسه، پارو بزن تا آب به جریان بیوفته، من حال پیرمرد رو فهمیدم نرگس جان چون تصویر باورهای خودم بود، و چنان امیدوارم کرد که اقیانوس رو حس کردم. خیلی سخته این که بشه خودت رو توضیح بدی اونم واسه ی من که خیلی خوب اهل حرف زدن نیستم.
    تو نرگسی، و هیچ چشم اندازی با بودن یک گل نرگس برهوت نمیشه.

    پاسخحذف

Merci