نرگس جان کامنت گذاشتم و پرید از زیبایی آهنگ گفته بودم و این که چقدر محزونه از این که من و با خودش برد به یه کافه ی قدیمی جایی که دلم می خواست برای همیشه روی تختش دراز بکشم و آرزو کردم کاشکی می شد یه جایی توی رویاهامون بمونیم واسه ی همیشه تو خوبی؟
نرگس خوبم، نرگس عزیزم سفرت خوش، این سفر حقیقیه، این خود زندگیه ایمان دارم سر راهت به گوهر درخشانی می رسی که وقتی لمسش کردی جهانت روشن می شه چه امنیتی داره معبد درون و چه معجزه ای
ام تی جانم، این رجعت برای من بیگانه نیست. قبلا هم اینکارو کرده ام ولی به دلایلی درونی و بیرونی ازش گسستم. اینکه آنجا در دوردستهای درون گوهر درخشان هست یا یک هستیِ از ریخت افتاده، هیچ معلوم نیست. مهم کیفیت آن دوردستها نیست. مهم، حضور آن هست و تمام. آن امنیتی که ازش سخن می گویی من ازش گریزان بوده ام و هستم. دنبال امنیت نیستم. دنبال آن فقدانی هستم که محدودیت های تحمیل شده توسط ذهن را از خود بروبم و آن را از شکنجه خلاص کنم. زندگی برایم مجموعه ای از ناامنی ها و محدودیتها در کنار بی کرانگیِ کشف نشده ای هست که تا آستانش بارها رفته ام و برگشته ام..ببینم این بار چه می شود.. نرگس
نرگس خوبم، برای من خلاصی از همین شکنجه های ذهنی تعریفی از امنیته، رها شدن از قالبهای خوب و بدی که دنیای ذهن گرا اونو به من و ذهنم تحمیل کرده خود امنیته، نرگس عزیزم، به بیان خودت مهم همین باور به حضور جهان درونه و تمام، و این که گاهی واردش می شیم، در ادامه این اونه که ما رو شکل می ده و دگرگون می کنه، تمامه دلخوشی من وصل شدن به دنیاییه که رهام می کند از محدودیتها و نا امنی های دنیای ذهنی بیرونم، و کمکم می کنه که زنده باشم،
نرگس جان کامنت گذاشتم و پرید
پاسخحذفاز زیبایی آهنگ گفته بودم و این که چقدر محزونه
از این که من و با خودش برد به یه کافه ی قدیمی
جایی که دلم می خواست برای همیشه روی تختش دراز بکشم
و آرزو کردم کاشکی می شد یه جایی توی رویاهامون بمونیم واسه ی همیشه
تو خوبی؟
M.T jan
پاسخحذفman khubam, to?
Manam modatiyebe royaham rejat kardeam; be vatane man dar khishtanam..
نرگس خوبم، نرگس عزیزم
پاسخحذفسفرت خوش، این سفر حقیقیه،
این خود زندگیه
ایمان دارم سر راهت به گوهر درخشانی می رسی که وقتی لمسش کردی جهانت روشن می شه
چه امنیتی داره معبد درون
و چه معجزه ای
ام تی جانم،
پاسخحذفاین رجعت برای من بیگانه نیست. قبلا هم اینکارو کرده ام ولی به دلایلی درونی و بیرونی ازش گسستم.
اینکه آنجا در دوردستهای درون گوهر درخشان هست یا یک هستیِ از ریخت افتاده، هیچ معلوم نیست. مهم کیفیت آن دوردستها نیست.
مهم، حضور آن هست و تمام.
آن امنیتی که ازش سخن می گویی من ازش گریزان بوده ام و هستم. دنبال امنیت نیستم.
دنبال آن فقدانی هستم که محدودیت های تحمیل شده توسط ذهن را از خود بروبم و آن را از شکنجه خلاص کنم.
زندگی برایم مجموعه ای از ناامنی ها و محدودیتها در کنار بی کرانگیِ کشف نشده ای هست که تا آستانش بارها رفته ام و برگشته ام..ببینم این بار چه می شود..
نرگس
نرگس خوبم،
پاسخحذفبرای من خلاصی از همین شکنجه های ذهنی تعریفی از امنیته، رها شدن از قالبهای خوب و بدی که دنیای ذهن گرا اونو به من و ذهنم تحمیل کرده خود امنیته،
نرگس عزیزم، به بیان خودت مهم همین باور به حضور جهان درونه و تمام، و این که گاهی واردش می شیم،
در ادامه این اونه که ما رو شکل می ده و دگرگون می کنه،
تمامه دلخوشی من وصل شدن به دنیاییه که رهام می کند از محدودیتها و نا امنی های دنیای ذهنی بیرونم،
و کمکم می کنه که زنده باشم،
زنده باشی همیشه نرگس خوشبوی من
ام تی جان :)
پاسخحذفزنده باش و بمان برای اینکه این نوسانها و جزر و مدها رو با هم قسمت کنیم
نرگس
حتما
پاسخحذف